محمد مهدی جانمحمد مهدی جان، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

نی نی جون مامان

نی نی بعدی

سلام پسرم خوبی عشق مامان عزیزم برام دعا کن این روزا قراره برم دکتر که اگه مشکلی نباشه برا نی نی بعدیمون دعوتنامه بفرستیم اینبار میترسم اخه میترسم اونم مثل تو دلش نخواد از پیش خدا بیاد پیش ما تو دعا کن مجتبی جونم دعا کن این خواهر یا برادرت حتما برامون بمونه و من و بابا جونی لیاقت داشتنشو داشته باشیم مهمونای مهربونمون شما هم دعا کنید خدا این هدیه را بهمون بده و برامون حفظ کنه تو یه ماه قشنگ میخوام نی نی جونمو دعوت کنم از خدا میخوام بهم ببخشه و برام حفظ کنه  
25 آذر 1391

فدای اصغر تشنه لب آقا بشم

سلام پسرم مجتبی جونم امروز میخوام از علی اصغر برات بگم مامان جون امروز روز اصغر آقاست تو همه جای ایران همایش شیرخوارگان برگزار شد من دوست داشتم با تو برم تواین همایش شرکت کنم اما تو نبودی و دلم نیومد که برم مامانی از خدا بخواه که تا سال دیگه خواهر یا برادرتو بفرسته پیش من و بابا خیلی دلم براش تنگه گاهی من گاهی هم بابا از این دل تنگی بهانه گیر میشیم حالا بگذریم داستان علی اصغر امام تو روز عاشورا از روز شش محرم آب را به آقا بستن و همه کاروان 4 روز بود که آب نخورده بودن دیگه رباب مادر اصغر هم شیر نداشت که به اصغر بده و اون کوچولوی معصوم هم تشنه بود یه قول معروف هست که آقا اصغرو برد بیرون و به دشمن گفت سیرابش کنن اما امام...
3 آذر 1391
1